هیچ اتفاقی…
- ۱۱ام اردیبهشت ۱۳۹۵
- گوناگون
- 0 دیدگاه
هر گریه یعنی غصه امونتو برید هر گریه یعنی تنهاییتو هیشکی ندید
دنیایی آدم دور تو یکی به دادت نرسید
چه دیر فهمیدی تو دنیایه بی رحم که هر چه قلبه مثه تیکه سنگه
باید دور باشی از این آدما چون که هر چی سنگه واسه پای لنگه
اینجا کسی تو رو نخواست دل ای دل دل ای دل
هیشکی بهت حسی نداشت دل ای دل دل ای دل
یادت بمونه این روزا دل ای دل دل ای دل
هر کی یه داغی روت گذاشت دل ای دل دل ای دل
♫♫♫♫♫♫
هر گریه یعنی بازم دلت یه جا شکست هر گریه یعنی تنهایی و بی همنفس
بیراهه اومدی یه عمر دیگه نداری راه پس
اینجا کسی تو رو نخواست دل ای دل دل ای دل
هیشکی بهت حسی نداشت دل ای دل دل ای دل
یادت بمونه این روزا دل ای دل دل ای دل
هر کی یه داغی روت گذاشت دل ای دل دل ای دل
+دانلودکنیدعالیه فقط قبل ازخواب یه بارگوش کنید وبخوابیدالبته اگه بتونیدبخوابید...
+امروز یه محلول تو ازمایشگاه شیمی ساختم که استادفکرشوهم نمیکردمیگفت تاحالاهیشکی نتونسته توچجوری این کاروکردی؟!کلی براش توضیح دادم ازمحلولم عکس گرفت ونگه داشتش تابه بقیه استاداهم نشون بده:)
استارتاپها و رویدادهای استارتاپی بخش بزرگی از هر جامعهی تکنولوژیکی را در بر میگیرند. اگر شما هم در اینگونه رویدادها شرکت کرده باشید بیشک میدانید که حضور در این جلسات نه تنها اتلاف وقت نیست بلکه میتواند اطلاعات مفیدی را در زمینههای مختلف ازجمله رویدادهایی که در حال برگزاری هستند در اختیار شرکتکنندگان قرار دهند.
در واقع رویدادهای استارتاپی این امکان را فراهم میکنند تا صاحبان کسب و کار به گسترش شبکهسازی خود پرداخته و با مشتریان و سرمایهگذاران پروژههای مرتبط با کار خود دیدار کنند. در ادامهی این مطلب چند مورد از مهمترین رویدادهای استارتاپی را که در سال ۲۰۱۵ برگزار شدهاند، معرفی میکنیم.
کنفرانس Digital-Life-Design یا همان DLD در سال گذشته ۱۸ تا ۲۰ ژانویه در مونیخ آلمان برگزار شد. همانگونه که از نام این کنفرانس نیز پیداست به طراحیهای مربوط به زندگی دیجیتال میپردازد تا شبکهای جهانی از نوآوریها و دیجیتالیزه شدن را به وجود آورد و بین رهبران کسب و کارها و صاحب نظران به صورت علمی و فرهنگی ارتباط برقرار کند.
در این کنفرانس بیش از ۱۵۰ سخنران، ۱۰۰۰ شرکتکننده، رهبران صنایع و غولهای دیجیتال و استارتاپها حضور داشتند که برای ۱۱ امین بار در داغترین کنفرانس اروپا گرد هم آمده بودند.
این کنفرانس در ۲۰ام ژانویه در هلسینکی فنلاند برگزار شد. این کنفرانس در واقع رویدادی است که در آن برخی از بهترین شرکتهای صنعتی گرد هم آمده و به بررسی اکوسیستم تکنولوژی میپردازند.
این رویداد که سال گذشته در ۴ فوریه و در ژنو سوئیس برگزار شد در واقع محلی برای رقابت استارتاپها در سطح جهانی است. تا امکان رشد سریع آنها فراهم شود زیرا این رویداد سرمایهگذاران را به استارتاپهای ضروری که امکان رشد سریعتری را دارند و برای رقابت با هم از بیش از ۶۰ کشور جهان گرد هم آمدهاند معرفی میکند.
این کنفرانس ۵ام الی ۷ام فوریه در ژنو سوئیس برگزار شد و در واقع یکی از رویدادهای کلیدی است که در زمینهی نوآوری و فناوریهای دیجیتال در اروپا برگزار میشود. این رویداد به بررسی کسب و کارهای اجتماعی با مفاهیم نوآوری در فناوری به کمک سازمان رویدادهای بینالمللی در اروپا و آسیا میپردازد و محلی برای ارائهی راهحلهای خلاقانه است.
این استارتاپ که ۲۶ام تا ۲۸ام فوریه در آنتالیای ترکیه برگزار شد، یک استارتاپ پیشرو است که در آن بهترین کارآفرینان منطقه، مربیان و شرکتهای فناوری و سرمایهگذاران دور هم جمع میشوند. استارتاپ ترکیه محیط مناسبی برای شبکه سازی فراهم میکند. این استارتاپ تا کنون میزبان سخنرانانی در سطح جهانی بوده است. مدیران اجرایی شرکتهای اینترنتی و بنیانگذاران استارتاپها از سراسر جهان دور هم جمع شده و در مورد برجستهترین و جدیدترین روندهای موجود در کسب و کار به گفتگو میپردازند.
کنگرهی جهانی موبایل که ۲ام تا ۵ام مارس در بارسلونای اسپانیا برگزار شد بزرگترین گردهمایی صنعت تلفن همراه بوده است.
این کنفرانس نیز که ۲ام تا ۵ام مارس در بارسلونای اسپانیا برگزار شد. یک پلتفرم کسب و کار است که بر ساخت ایدهها و ایجاد روابط پایدار برای استارتاپهای بینالمللی، سرمایهگذاران و شرکتهای بزرگ برای ایجاد تغییرات اساسی در اقتصاد تمرکز دارد.
این کنفرانس که در ۱۰ام مارس در گنت بلژیک برگزار شد به رهبران کسب و کار، کارآفرینان، مدیران و کارشناسان دیجیتال کمک میکند تا خود را برای آیندهی دیجیتال آماده کنند.
این کنفرانس استارتاپها و ذهنهای دیجیتالی بلژیک و کارآفرینان درجهی یک، سرمایهگذاران و افراد همفکر را دور هم جمع میکند.
گنت نیز که یکی از زیباترین شهرهای اروپا است در سالهای اخیر به یکی از مناطق فعال استارتاپی و شرکتهای فناوری تبدیل شده است.
این استارتاپکمپ که ۱۳ و ۱۴ام مارس در برلین آلمان برگزار شد بزرگترین رویدادی است که در مراحل اولیه خود قرار دارد. در این رویداد بنیانگذاران، کارآفرینان، سرمایهگذاران و دانشآموزان سراسر جهان گرد هم میآیند تا بزرگترین رویداد استارتاپی را برگزار کنند که بهترین اطلاعات تماس و تجربههای یادگیری ممکن را در اختیار شرکتکنندگان قرار میدهد.
این کنفرانس ۱۳ تا ۱۶ آوریل در جشنوارهی کن فرانسه برگزار شد و تنها رقابت جهانی استارتاپهای B2B در ساخت برنامهی تلویزیونی و ویدئوهای آنلاین است. در این سیستمها که بر اساس استعداد رهبری میشوند زنجیرهی ارزشی محتوای تولید شده به شکل سنتی اجرا شده و به طور فزایندهای رو به افزایش است. در واقع این کنفرانس در تلاش است تا به کمک برندها و سیستمهای عامل از طریق محتوای جذاب و نوآورانه راههایی برای ارتباط با تماشاچیان مشتاق پیدا کند.
این رویداد استارتاپی در ۲۵ آوریل در استاکهلم سوئد برگزار شد که در حقیقت کلیدی برای دور هم جمع شدن افرادی است که طرفدار کارآفرینی هستند و سالی یک بار به کمک این رویداد به شبکهسازی میپردازند.
این کنفرانس که ۲۱ و ۲۲ مه در صوفیه بلغارستان برگزار شد در واقع بزرگترین رویداد فناوری پیشرو در زمینهی تکنولوژی است که با حضور بیش از ۱۵۰۰ نفر از بنیانگذاران استارتاپها، سرمایهگذاران، کارآفرینان و رهبران کسب و کار و طرفداران تجارت دیجیتال برگزار گردید.
فستیوال پیشگامان که ۲۸ و ۲۹ مه در وین اتریش برگزار شد یک جشنوارهی حماسی فناوری است که برای استارتاپهایی که امکان شبکهسازی سطح بالا دارند یک گزینهی فوقالعاده محسوب میشود. این جشنواره با حضور استارتاپهای هوشمند، رسانهها و سرمایهگذاران مشتاق به حمایت از ایدههای بزرگ برگزار میشود.
این کنفرانس ۲۸ام تا ۳۰ام مه در پاریس فرانسه برگزار شد. در این کنفرانس رهبران فعال در صنعت اینترنت و فروش الکترونیکی حضور داشتند. این کنفرانس با ایجاد ارتباط بین سختافزار و استارتاپهای فعال در زمینهی اینترنت اشیا و خردهفروشان و توزیعکنندگان برگزار میشود.
این رویداد در ۱ ژوئن در بودوا واقع در مونتهنگرو برگزار شد که یک کنفرانس تعاملی است که برای افزایش خلاقیت شرکتکنندگان طراحی شده بود. در این کنفرانس امکان ملاقات کسب و کارها با نوآوری دیجیتال فراهم میشود و کسب و کارها با فناوری و رهبران نوآوری تلفیق میشوند. بازاریابان، استارتاپها و حرفهایهای حاضر در این زمینه جزو مهمترین شرکتکنندگان این کنفرانس هستند.
این کنفرانس که ۱۱ام تا ۱۴ام ژوئن در پاریس فرانسه برگزار شد در واقع یک جشنوارهی دیجیتالی است که آخرین نوآوریهای بینالمللی دیجیتال در اختیار متخصصان و عموم مردم قرار میگیرد.
این استارتاپ ۱۶ام تا ۱۹ام ژوئن در واس نروژ برگزار شد. البته توجه داشته باشید که این رویداد یک کنفرانس معمولی نیست و به شکل خلاقانهای در یک فضای باز در محلی که با کوههای نروژی احاطه شده بود برگزار شد.
این رویداد ۱۵ام تا ۱۷ام جولای در برلین آلمان به صورت بین رشتهای و در فضای باز برگزار گردید. این رویداد تنها برای استارتاپها نبود بلکه برای ایجاد ارتباط و تعامل کارآفرینان، هنرمندان و دانشمندان و یادگیری به کمک پانلهای تعاملی و مذاکرات موثر نیز بوده است.
این کنفرانس که در نوامبر سال گذشته برگزار شد جدیدترین و داغترین کنفرانس در حوزهی تکنولوژی بود که مطابق با برنامهی فوربز برگزار شده بود. این رویداد در ۵ سال برگزاری خود موفق شده است شرکتکنندگان خود را از ۴۰۰ نفر به ۴۲۰۰۰ نفر برساند این شرکتکنندگان از ۱۳۴ کشور جهان دور هم جمع میشوند و شاید به همین دلیل است که این رویداد بهترین کنفرانس فناوری سیاره نامیده میشود. زیرا هیجانانگیزترین استارتاپها در این رویداد جهانی دور هم جمع میشوند.
این رویداد بینالمللی که در دسامبر سال گذشته در پاریس فرانسه برگزار شد نوآوریهای دیجیتالی را با تعامل متفکرین، استارتاپها، شرکتهای فناوری و رسانهها معرفی میکند. این رویداد به کمک نظرات کاربران هر سال تا حد زیادی بهبود مییابد.
یکی ازبهترین کتابایی که خوندم یعنی عالیه حتماحتمابخونید.کتاب درقالب یه داستان بی نظیرهست امامن قسمتهایی ازان روبراتون گذاشتم.این کتاب رودرست29اسفندتمومش گردم اماحالشونداشتم تووب بذارم اماالان گذاشتم
وای خدای من ...
صبح رفتم دانشگاه. تا 10. بعدش چون بیکار بودم تا 12.5 برگشتم شهر خودم و ترجیحا دفتر. خونه آدم رو تنبل میکنه برای دوباره برگشت به دانشگاه...
جزوه دانلود کردم و پرینت گرفتم خواستم منگنه رو از کشوی دوم در بیارم که منگنه کنم که
که دیددم ، وایییییییی
بدبخت شدم. اون کشو زیر رو شده اس. پوشه های دکمه دار و کاغذ ها روی منگنه هستن و نیمی از منگنه و پانج زیر اوناست.
در حالیکه من همه رو مرتب کرده بودم و چون میدونستم اون پوشه ها و کاغذها استفاده نمیشن زیر گذاشتم و منگنه و پانچو بقیه چیزا رو روش گذاشتم.و
زیر همه همه اونا ؛ ته ته ؛ اون تقدیر کمیته رو گذاشته بودم که نسترن که عصر ها میاد نبینه ...
اما دیروز دیده. حتما ترانه که اومد همه رو زیر ور رو کرده.
او. نه . نه . حالا یادم اومد . دنبال بار برگشتیتو پوشه ها بوده دیرزو. واااااااااااااااااای خدای من .
چه خبطی کردم . ..
همش تقصیر خودمه. وقتی فقط یه کیف پول برمیدارم و موبایل و کلید همین میشه دیگه ...
اگه اونروز کیف بزرگ برمیداشتم ؛ یه کیف رودوشی مثلا ؛ میتونستم کاغذم رو توش بذارم. نیازی نبود اینجا قایمش کنم...
اه.
حالا چی کار کنم.؟؟؟ دوس نداشتم بفهمه و بدونه.
چرا اینجوری شد ؟ خدایا؟ بی دقتی میکنم بعدش میگم چرا ای جور ی شد ؟ خدایا؟؟؟
خیلی خلی .
بی انظباطی. بی نظم و شلخته.
وای خدا جوووووووووووونم. ای کاش نمیدید.
خاک تو سره من که از همه کارم همه باید سر در بیارن .اوف.
دیگه شد دیگه حالا.
خوبه که تاریخ نداره . اما آدرس و اسم و خیلی چیزای دیگه داره. تازشم ؛ اونروز نسترن زنگ زده بود خونه کارم داشت ، فهید که زودتر از معمول از خونه رفتم بیرون. عصرش گیر داده بود کجا رفته بودی؟
گفتم : نمیتونم بگم . مامان هم نمیدونه .
گفت : مشکوکی هااا.
خندیدم.
گفت : نکنه رفتی کارت اهدا رو بگیری که به مامان نگفتی ؟
گفتم : نه بابا . اونو که باید برم بانک ملی مرکز استان.
گفت: نکنه رفتی خون بدی.؟؟
گفتم : خیلی دلم میخواد اما میترسم خیلی. گفتم اما یه چیز تو همین مایه ها. اصرار نکن نمیتونم بگم. مامان هم نمیدونه.
واااای حتما حتما دیگه میدونه . ادم کودن هم که باشه میفهمه. ای بابا.
میدونه یه کارای از طریق کمیته فلان جا ، انجام دادم.اما چیه رو نمیدونه.
...
خدایا؟ شکرت. ممنونم وسپاسگزار.
خدایا ؟ نمیشد نسترن نفهمه.؟؟؟ باشه بی دقتی از من بوده . درسته . قبول.
.................
یادم رفت بگم. چون دانشگاه رفتم و میخوام برم کیف داشتم. فوری اونو تو کیف گذاشتم. حالا هم بی دقتی کنم یه "مرغوونه" دیگه هم تو خونه بکنم ... :-))))))).
به طور عجیبی از این شهر بیزارم. از همه چیزش. انگار همه ویژگی های بد از هر چیز رو جدا کردند و توی این شهر گذاشتند. بیشتر از همه مردمش با اینکه خودم هم جزئی ازشون هستم! تا دلت بخواد توی این شهر آدم بی رحم و خونسرد و بدجنس هست... بد نگاهت می کنند بد قضاوت می کنند بد رفتار می کنند و بد می میرند. توی صورت همه فقط خستگی و ناامیدیه. یه خصلت عجیبی توی این مردم ریشه داره و اونم اینه که با وجود ثروت زیاد وقتی می بیننت از بی پولی ناله می کنند. همین خاله دوستم؛ توی بهترین نقطه شهر سه طبقه خونه داره همراه با سه تا یخچال پر، اما دوستم تعریف می کنه که خاله اش همیشه توی خورشت ها دنبال گوشته و هی یادآوری می کنه که خوش به حالتون که می تونید توی غذاتون گوشت بریزید ما که نداریم!! از این آدمها توی این شهر زیادند انقدر زیاد که گاهی فکر می کنی آدمهای اینجا حتی بابت خرید نون هم تحریم شدند! از این شهر و خیابونهاش و بادهای پر از گرد و خاکش و سینماهای قدیمی و متروکه اش و رستورانها و کافی شاپهای با منوی تکراری و محدودش و هوای آلوده اش و راننده تاکسی ها و فروشنده هاش که حتی برای یه لبخند هم خسیسند، متنفرم. همیشه به فکر فرار از اینجا بودم. وقتی که می خوام به اینجا بیام همون ورودی شهر حجم بزرگی از غم و درد روی قلبم سنگینی می کنه. هیچ تعلقی بهش ندارم و همه خیابونها و کوچه هاش برام پر از خاطره های بد و آزار دهنده ست. حتی دانشگاه هم برام دیگه اون مکان ارامش بخش و رویایی نیست. می ترسم اگه یه روز پابند اینجا بشم باید چطور دوام بیارم و چطور بمیرم و چطور توی این خاک سرد بخوابم؟! چقدر ناامید کننده ست وقتی انسان به خاکی تعلق خاطر نداره و مدام احساس می کنه مال جایی نیست. فکر کن! اینجوری آدم هر جا که باشه غریبه...
1) بهم گفت : یه حسیه درونی. ...
گفتم : نمیفهمم چی میگین . یعنی چه جوریه؟
گفت : مثه عاشق شدن میمونه...
گفتم: نمیفهمم. هرگز به عمرم تجربش نکردم.
2) باید رو افکارم کار کتم. باید رو انرژی مثبت کار کنم دوباره. باید بازم راندا برن گوش بدم.
ه اسپیکر لپ تاپ یه ماهی میشه خووب نیس. رو اعصابه.
3 ) از دیروز تا حالا فکرم رو ؛ اون زن دست فروش مشغول کرده . مدت هاست میبینمش. اما تا حالا اینقد برام جلب توجه نکرده بود. تو سرما و گرما گوشه دیوار مدرسه بساط کرده و یه صندلی داره. یه آرایش چشمی هم داره. زیر 45 ساله...
دیروز دیدم که ساعت 10 یه تکه نون برداشته و از جعبه پنیرش داره پنیر بر میداره. از همون جا ذهنم درگیرش شد...
من خودم هم وسط روز نون پینیر میخورم . یه لقمه از خونه میارم. اما نمیدونم چرا تصویرش جلوی چشمم بود...
عصر که میومدم بازم مثه همیشه اونجا بود. داشت قلاب بافی میکرد که بفروشه. ذهنم بازم درگیرش شد.
من رفته بودم خونه واستراحت کرده بودم. اون همونحوری رو اون صندلی ، صندلی که چه عرض کنم 4 پایه نشسته بود. لابد خیلی خسته کننده اس.
باخودم فک کردم ناهار چی خورده؟؟؟؟ حتما همون نون پنیر ش رو خورده بازم.. چرا من تو این همه مدت سرد و سرما که میدیدمش هیچ وقت بهش توجه نمیکردم.؟؟ سرپرست خانواره ؟؟؟ ....
شب همچنان ذهنم درگیره. من میرم و ساندویچ میخورم 24-25 هزارتومن . اونوقت یکی اونجا نون پنیر میخوره. چرا؟؟؟
(البته اون روز که با هدی اینا بیرون رفتیم 3 نفری 2 تا غذا سفارش دادیم. یه ساندویج و یه خوراک مرغ... که اونم تازه زیاد اومد. ..).
کل شب به همین فک میکردم . چرا یکی یه وعده غذا میخوره فلان تومن ، یکی دیگه باید نون پنیر بخوره؟؟؟
چرا یکی شاسی بلند سواره و یکی دیگه گاریش رو با زحمت و مشقت ، تو بارون و تو سرما کشون کشون میبره؟؟؟
جرا یکی بچه پولدار بدنیا میاد و یکی تو فقر و فلاکت به سر میبره؟؟؟
...
اوووووووووف .
باید قشنگی ها رو ببینم. باید برای آینده برنامه ریزی کنم. یاد " پارسا " بخیر. ..
باید دوباره از نو شروع کنم. شاید این خاصیت بهار باشه و اردیبهشت زیبا و بوی بهار نارنج که روز به روز داره بیشتر میشه...
شاید این ته انرژیم ، که داره سو سو میزنه برای شروع از نو ، برای همین بهار باشه. طبق معمول هر سال ... و خداروشکر برای ای بهار زیبا. و هزار خداروشکر دیگه ...
4 ) یارور میاد الان فاکتورش رو ببره . وقتم تنگه. ...
گرما کلافه میکرد. کاموا کلاف میکرد؛ میخواست برایم بافتنی کند.
چشم هایم را بستم؛ پشت پلک ها هوا بی نهایت آبی بود! لبه ی پرتگاه شب.
پلک هام دل می زد، میگفت فعلا همه چیز آرام است.
اما روزگار داشت زورش را میزد؛ میخواست برایم غصه ای بزاید؛ زیبا، پر از رستگاری!
نشسته ام یک گوشه ای و درد رشد میکشم.
چشم هایم را باز میکنم. چیزهایی که کسی نمیبیند! و از چشم هایم یکی یکی خارج میشوند:
یک روح آبی یک زرد یک قرمز یک نارنجی.
همگی می روند و از من یک پوسته ی خاکستری می ماند.
مثل جادوگری که باران او را شسته باشد
خشمگین یا غمگین
در فکر وردی برای آسمان بارانی
می
چکد
و
می چکد
زمین را رنگین میکند
مثل کولی های رنگارنگ پوش
زمین پشت قدم هایش
آواز می خواند!
من اما روحی بیش باقی نمانده ام...زمینی ندارم که بخواندم!
+خواهم چو راز پنهان
از من اثر نباشد!
سپاس از دوستانی که منتظرم ماندند!